به نام خدا

این وبلاگ یه دانشجوی شاغل متاهله که اولویت اول فکریش درسه اما تو عمل تا حالا استندبای بوده فقط دوست داشته که بهترین باشه. ایشالا از این به بعد تصمیم گرفته که فقط تو رویا بهترین نباشه و آرزوهاشو عملی کنه

به نام خدا

این وبلاگ یه دانشجوی شاغل متاهله که اولویت اول فکریش درسه اما تو عمل تا حالا استندبای بوده فقط دوست داشته که بهترین باشه. ایشالا از این به بعد تصمیم گرفته که فقط تو رویا بهترین نباشه و آرزوهاشو عملی کنه

24

دیروز می خواستم اینجا خیلی چیزا بنویسم ولی فرصت نشد

پریشب بازم با هم دعوا کردیم بعد از اینکه از خونه باباش اینا اومدیم. من رانندگی می کردم. رفتم تا خونه بابام اینا و تا ساعت دو و خرده ای شایدم سه نصف شب پایین خونشون بودیم. بعدم مثل همیشه عین بدبختای بیچاره ای که راهی جز ادامه ندارن رفتیم خونه

قضیه سر این بود که خود م. بهم گفت فلان حرفو به بابام بزنم و گفتم باشه ولی یه چیز دیگه گفت و منم گفتم تو به چیزی که خودت پیشنهاد می دی پایبند نیستی چه برسه به چیزی که من ازت بخوام که اونم مثل همیشه کلی مغلطه کرد و زمین و زمانو به هم دوخت تا اینکه یه کلمه نخواد بگه اشتباه کردم

تو عید بخاطر عروسی پسرداییش رفتیم شهر مامانش. سه روز اونجا بودیم و خونه خاله ش بودیم. یه روزش مهمونی خانوادگی داشتن (روز آخر که می خواستیم شبش برگردیم) من نمی خواستم اونجا بمونم و می خواستم بریم بگردیم چون تا اونوقت فرصت نشده بود ولی هم مامانش هم خالش معلوم بود دوس دارن من باشم. وسط حمالی و پذیرایی یدفه خالش برگشت بهم گفت این کارایی که الان داری می کنی یه کمیشم برای مادرشوهرت بکن خوبه!!!!!!!!!!!!!

ینی من دهنم باز موند. هیچی بهش نگفتم ولی خیلی ناراحت شدم. از مامانش خیلی خیلی بیشتر از قبل حالم بهم می خوره بیشعور عوض تشکر فقط میره پشت من شکایت و آبروریزی

کاش میشد دیگه هیچ وقت ریخت نحسشو نبینم

راستی امروز نرفتم سرکار. اولین روز کاری رو مرخصی گرفتم. ماشینمون تعمیرگاس و ماشین خواهرمم امروز دادیم برای رنگ سپر که بهمون دادش. چهارصد تومن فقط یه سپر برامون آب خورد ماشین خودمونم گفته 3.5 تا 6 تومن آب میخوره

خدارو شکر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.